در دوم خرداد چه گذشت؟ / نگاه تئوريسين ها و تحليلگران به این رویداد چیست؟

شبکه کلمه/ سعید حجاریان، از تئورسين هاى اصلاح طلب درباره رخداد دوم خرداد در صحنه سیاسی کشور نوشت: دوم خرداد بزرگترین فرصت برای توسعه همهجانبه ایران بود، اما از سوی اقتدارگرایان ذبح شد!
درباره تحولات دوم خرداد نقطه نظرات مختلف وجود دارد، به عنوان مثال علی افشاری، تحلیلگر سیاسی پیشتر نوشته بود: دوم خردارد در تاریخ بعد از انقلاب یک نقطه عطف است. تلاقی جنبش اجتماعی و تحرک لایه های مختلف جامعه برای بهبود شرایط و برنامه جناح به حاشیه رانده شده قدرت برای بازگشت به متن، حرکت مهم و دوران سازی را در آن روز آفرید. اگر چه جنبش اصلاحی دوم خرداد به مقصد نرسید اما بخشی از پیامد های آن در جامعه ماندگار شد.
دوم خرداد بر خلاف خرداد ۹۲ و اردیبهشت ۹۶ یک حرکت سیاسی و اجتماعی به یک باره و ناشی از واکنش در شرایط استیصال و درماندگی نبود. بلکه تبلور یک خواست اجتماعی ریشه دار برای تغییر و بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی و ساماندهی حرکتی رو به جلو بر اساس تحرکات نیروهای اجتماعی بود.
محمدجواد اکبرین، روزنامه نگار نیز پیشتر درباره این رویداد نوشته بود: مدتی پس از آنکه به دستور آیتالله خامنهای همه روزنامههای دوم خردادی در یک شب توقیف شدند بازجوییهای من هم آغاز شد. بازجو میگفت شماها همکاری نمیکنید چون گمان میکنید دوم خرداد ادامه پیدا میکند و روزنامهها باز هم منتشر میشوند و شما میتوانید در آنها بنویسید و حرف بزنید. میگفت دوم خرداد یک استثنا بود و ما هرگز نمیگذاریم این وضعیت ادامه پیدا کند. طبیعتا با بازجو به توافق نرسیدیم و زندانی شدم.
مهدی تاجیک، روزنامه نگار نیز نوشت: هویتیابی جمعی که در دوم خرداد ۷۶ شکل گرفت را شاید بتوان بزرگترین میراث این رویداد سیاسی ۲۰ ساله دانست. تغییر از طریق صندوقهای رای در فضای سخت و متصلب سیاسی آن روز ایران نه فقط برای رایدهندگان قابل تصور نبود بلکه حتی شخص محمد خاتمی به عنوان کاندیدای پیروز انتخابات هم هیچ امیدی به توفیق خود نداشت.
او شکستی آبرومندانه به نیت تشکیل اقلیتی قدرتمند از نیروهای تحولخواه را واقعیترین گزینه میدانست و حامیان سیاسیاش هم چیزی فراتر از این انتظار نداشتند.
پیروزی ناباورانه او به بدنه اجتماعی سرخورده و مایوس از تغییر جان بخشید و انرژی که از آن آزاد شد در دانشگاهها٬ احزاب٬ سینماها و رسانهها به وضوح قابل رویت بود.
دیری نپاییید که تلخکامیهایی چون توقیف مطبوعات و ترور دگراندیشان و بازداشت روزنامهنگاران و حمله به دانشگاهها بر خوشبینیهای این جنبش نوپای اجتماعی خط بطلان کشید و در غروب سوم تیر سال ۱۳۸۴ دیگر میشد پیکر زخمی اصلاحات را دید که در گوشهای ایستاده و خوشحالی محافظهکاران تندرو و لبخندهای محمود احمدینژاد را نظاره میکند.
تجربه تراژیک انتخابات ۸۸ برای اصلاحطلبان یک بار دیگر این نکته را گوشزد کرد که نهادهای واقعی قدرت در جمهوری اسلامی را نمیشود صرفا با مشارکت انتخاباتی به راه آورد و سمبه پر زورشان را به عقب راند.