مقاله

جوابیه روزنامه فرهیختگان؛ “من مظلوم‌تر از آنم که مولانا می‌گوید”!

عیسی طاهری

صادق امامی، دبیر گروه بین‌الملل روزنامه فرهیختگان که خالی از فرهیختگی است در مقاله‌‎ای طولانی با عنوان “آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟”، سخنان مولانا عبدالحمید رهبر دینی سیاسی اهل سنت ایران در رابطه با اعتراضات و حقوق اهل‌سنت را به زعم سانسورچی و تقیه‌گر خود رد کرده تا از چهره اهریمن رژیم ولایت، تصویر مظلومانه‌ای ارائه دهد.

در این مقاله کوتاه صرفا به برخی از نکات این روزنامه اشاره می‌کنم و در مقالات آتی در خور نویسنده و روزنامه، به آن‌ها پاسخ خواهم داد.

او در یک بخش از مقاله‌اش با عنوان “اهل‌سنت در تهران مسجد ندارد؟” سخنان مولانا را به گونه‌ای رد می‌کند که اهل‌‎سنت در تهران دارای چندین مسجد است و مولانا قصد مظلوم‎‌نمایی دارد. بگویم: سُنی‌ها در تهران مسجد ندارند که هیچ، حتی در شهرهای سُنی‌نشین که مسجد دارند، اجازه بیان عقاید خود که با شرک، خرافات، بدعات و رسومات جهلی تشیع مبارزه می‌کند، را ندارد.

اهل‌سُنت در تهران فقط چندین نمازخانه اجاره‌ای دارد که هیچ کدام فعالیتی ندارند، نمازخانه اهل‌سنت در پونک که چند سال پیش با دستور علی خامنه‌ای تخریب و بسته شد یکی از نمازخانه‌های نیمه فعال اهل‌سنت در تهران بود و سایر نمازخانه‌ها، جز برپایی نماز با محدودیت و تعریف از رژیم ولایت فقیه، فعالیت دیگری در راستای اهداف و باورهای اهل‌سنت ندارند.

در بخش دیگری از این مقاله‌اش با عنوان ” تبعیض چیست؟” به استخدام نیروهای اهل‌سنت در ادارات و ارگان‌های دولتی اشاره می‌کند که بر فرض صحت استدلال نویسنده که این همه اهل‌سنت استخدام شده‌اند، باید این موضوع را بیشتر باز کرد تا این رافضی نافهم بداند فقط این تنها تبعیض نیست و واژه تبعیض خیلی گسترده‌تر از برداشت سانسوری تو است.

با این‌که استان‌ها و شهرهای سُنی‌نشین را باید اهل‌سنت اداره کنند هیچ وزیر و استاندار سُنی وجود نداشته و در بسیاری موارد در پُست‌های دولتی از افرادی که به نام اهل‌سنت نام برده شده هیچ ارتباطی به اهل‌سنت نداشته‌اند زیرا فردی که خود را سُنی می‌نامد باید در راستای اهداف اهل‌سنت حرکت کند و حقوق پایمال شده اهل‌سنت را احیا و برگرداند، که تا کنون چنین اتفاقی صورت نگرفته است.

تبعیض و بی‌عدالتی رژیم ولایت فقیه در حق اهل‌سنت کم نیست که در این مقاله بگنجد. فقط به چند نمونه تیتروار اشاره می‌کنم که در مقالات آتی به آن‌ها بپردازم.
• سانسور در چاپ و انتشار کتاب‌های اهل‌سنت
• مبارزه با اهل‌سنت به نام‌های واهی
• اعدام شمار زیادی از علما و فعالان اهل‌سنت
• زندانی شمار زیادی از اهل‎‌سنت بدون هیچ دلیل و مدرک قانونی
• عدم استخدام اهل‌سنت در ادارات دولتی و نظامی با تعیین مذهب سُنی و شیعه
• عدم برخورداری اهل‌سنت از کاندید شدن در پست ریاست جمهوری
• عدم اختیار کامل در مدیریت مدارس دینی و عدم انتخاب انواع کتاب‌های درسی
• نبود آزادی بیان و عقیده و فعالیت فرهنگی در تمامی شهرهای ایران
• ممنوعیت کامل فعالیت فرهنگی در کلانشهر تهران، اصفهان و شهرهای دیگر
• تخریب مساجد، مدارس و نمازخانه‌های اهل‌سنت در سرتاسر ایران
• نداشتن یک شبکه داخلی و حتا یک برنامه مخصوص اهل‌سنت با کارشناسان مردمی اهل‌سنت در صدا و سیمای ملی
• و صدها موردی که قلم و زبان از گفتن آن قاصرند.

… ادامه دارد

دکمه بازگشت به بالا