شبکه کلمه| مصطفی عزیزی، نویسنده و تهیهکننده ایرانی – کانادایی در یادداشتی درباره آثار داریوش مهرجویی نوشت: طنز مهرجویی تنها نمک کار نیست، بخشی از کار است و شاید همین دلیل موفقیت فیلمهایش در گیشه باشد. زیرا کاری که عبوس و سراسر مصیبت باشد، تماشاگر را پس میزند و نمیتواند با تماشاگر ارتباط خلاقی برقرار کند. فیلم «اجارهنشینها» شاید مثال منحصربهفردی از طنز سیاه در زبان فارسی باشد. طنز باید در روحیه نویسنده جاری باشد و هرچقدر نویسندهای عمیقتر باشد، اثر او طنزی عمیقیتر دارد. فراموش نکنیم این ویژگی ذاتی مهرجویی بود. در برخوردهای عادی و روزمرهاش نیز این طنز جاری و ساری بود.
او همیشه مانند هر روشنفکر خلاق و آزادهای با قدرت میانه نداشت و همواره سعی میکرد بر قدرت باشد نه با قدرت. پس از روی کار آمدن روحانیت متحجر و واپسگرا و ظلمی که به زنان و موسیقی شد، درونمایه تمام فیلمهایش به سمت حقوق زنان رفت و پس از انقلاب تقریبا هیچ اثر مهمی نساخت که مدتی در توقیف نباشد یا کلا توقیف نشود. ماجرای «سنتوری» را که یکی از شاهکارهای مهرجویی است همه شنیدهایم؛ وقتی توقیف شد و انتشار آن روی سیدی بهصورت غیرمجاز سبب ورشکستگی تهیهکننده آن شد. بلاهایی که بر سر او و تهیهکننده فیلمش آوردند، موجب سکته فرامرز فرازمند، تهیهکننده «سنتوری»، شد.
سرنوشت داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر سرنوشتی مانند فیلمهایش نبود. سرنوشتشان شبیه فیلمهایی جنایی بود که با چاقو و داغ و درفش پایان یافت.