
شبکه کلمه| مجله بین المللی zenith در آلمان با استاد کاک حسن امینی حاکم شرع مردمی کردستان در رابطه با نقش علمای اهل سنت کردستان در اعتراضات اخیر مصاحبه ای کرده است که متن ترجمه شده آن بدین قرار است:
سوال ۱
در این چند ماه گذشته شاهد جنبش یا به نوعی انقلابی بودیم که ظاهراً از کردستان شروع شد. به نظر شما آیا این جنبش اصلا متعلق به مکان ، طبقه و یا قوم خاصی است و یا شما آن را فراقومی و فرا مذهبی میبینید؟
جواب:
اگر به انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ و میزان مشارکت اقشار گوناگون جامعه در آن نگاه کنید، متوجه حضور همهی اقشار ملت با هر زبان و مذهب و دینی خواهید شد. علت این حضور حداکثری، امیدِ رهایی از ظلم، تبعیض، استبداد و رسیدن به دمکراسی و عدالت و آزادی بود.
رهایی ازظلم، بهرهمندی از عدالت، داشتن جامعهای آزاد، رفاه اقتصادی، توسعهی پایدار از جهات مختلفِ صنعتی و اجتماعی و سیاسی، بکارگیری نیروهای کارآمد و نخبه،از خصوصیات یک جامعهی نرمال و طبیعی است و مردم انتظار داشتند حکومت بعد از انقلاب، به شعارها و ادعاهایش عمل کرده و کشور را در مسیر رشد و توسعه و چنین جامعەای قرار دهد.
اما متاسفانه نه تنها چنین نشد، بلکه تبعیض و نابرابری از همهی جهات بیشتر شد. برای مثال از بعد مذهبی، اهل سنت بیش از پیش در حاشیه قرار گرفتند و به عنوان شهروند درجهی سه و چهار به شمار آمدند؛ تا جاییکه نە در حد وزیر و معاونت آن ،حتی یک استاندار سنیمذهب در هیچ جای ایران به این سمت منصوب نشد.
از جهت قومی هم ، به رغم اصول قانون اساسی، وجود تبعیض به نسبت اقوامی مثل کورد ،بلوچ ، ترک و عرب، در مقایسه با فارسی زبانان، بسیار شدید است. بگونه ای که این اقوام حق استفاده از زبان مادری را در مدارس و دانشگاه ندارند.
از جهت اقتصادی هم فضای کسب و کار بسته شده و آثار تورم در همهی شئون زندگی تمام ایرانیان هویدا است. از جهت سیاسی فضا بسته است و با هر اعتراضی به شدت برخورد شده و میشود.
با توجه به این مقدمه، چون آثار این همه محدویت، در زندگی تمام ایرانیان به روشنی مشاهده شده و غیر قابل انکار است، لذا این خیزش اعتراضی، متعلق به همهی ملت ایران با هر زبان و دین و مذهبی است و اصلا محدود به مکان و قوم و طبقهی خاصی نیست. متعلق به همهی ایران و همهی ایرانیان است. جنبش، فراقومی و فرامذهبی است و همه در آن به نحوی از انحاء حضور دارند.
سؤال ۲
این جریان در ایران خیلی کم نشانه های دینی داشت و خیلی آن را حرکتی بی سابقه ی سکولار دانستند. نظر شما در این باره به عنوان یک روحانی دینی اهل سنت چیست؟
جواب:
جواب سؤالتان به نسبت مناطق مختلف ایران، متفاوت است.
حقیقت امر آن است که علمای اهل سنت، به شمول ماموستایان کوردِ اهل سنت در استانهای کورد نشینِ کرمانشاه، کوردستان و آذربایجان غربی و مولویهای بلوچ در سیستان و بلوچستان و همچنین استان گلستان، با اعتراضات مردم همدلی و همراهی کرده و در واقع مساجد محل و پایگاه اصلی زنده نگهداشته شدن انقلاب بوده و هنوز هم هست. علمای دین با امضای بیانیههای انتقادی و خواندن دستهجمعی آن، و همچنین با ایراد خطبههای انتقادی در نمازهای جمعه، اعلام پشتیبانی از خیزش مردم، حضور در صحنههای متعدد، مثل عیادت از زخمیها، شرکت در تشییع جنازهی شهدا و…، در واقع رهبری اکثریت معترضان را برعهده داشتند. نمونهی بارز این حضورِ مستمر، سخنان هفتگی مولانا عبدالحمید از رهبران مهم و برجستهی اهل سنت ایران است.
طبعا در این مسیر، رهبران دینی متحمل مشقات زیادی شدند و جمع کثیری از آنان، چه در کوردستانات و چه در بلوچستان، دستگیر و زندانی شدند و بعضا با احکام زندان بسیار سنگین مواجه شدهاند. برای مثال میتوان به ماموستا سید سیفالله حسینی اهل جوانرود اشاره کرد که به ۱۷ سال زندان ، دو سال تبعید و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است!! یا ماموستا محمد خضرنژاد بوکانی که چهار ماه بدون ملاقات در انفرادی بسر برد و یا میتوان به مولوی عبدالمجید مرادزهی در زاهدان اشاره کرد.
جواب این سؤال شما برای مناطق اهل سنت منفی است.زیرا اکثریتِ زیادی از مردم دین دار و پشتیبان علما و رهبران دینیِ مردمیِ هستند. البته ذکر این نکته ضروری است که از نظر اهل سنت، انتخاب نوع سیستم حکومتی، بر اساس دستور قرآنیِ «أمرهم شورا بینهم» برعهدە و از حقوقِ مردم است، و در این زمینە رأی و نظر اکثریت مردم، معیار و ملاک عمل خواهد بود.
اما در مورد مناطق اهل تشیع جواب سؤالتان مثبت است. در ۴۴ سال گذشته، حکومت بصورت کامل و صد درصدی در اختیار روحانیون تشیع بوده و از نگاه مردم، آنان با تمامیت خواهی و نگاه خشکِ مذهبی و تقسیم مردم به خودی و غیر خودی، بانی و عامل تمام مشکلات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی هستند. سرکوب و کشتار و یا بازداشت و زندانی شدن معترضان هم، به دستور همین روحانیون شیعه بودە است. جدای از آن، عموم مراجع تقلید و علمای اهل تشیع، نه تنها مردم را همراهی نکردند؛ بلکه یا سکوت و یا در پشتیبانی آشکار از حکومت، در برابر ملت و مطالبات آنان قرار گرفتند.
پس طبیعی است اگر اکثریتِ قریب به اتفاق اهل تشیع به این نتیجه رسیده باشند کە حکومت غیر مذهبی را بخواهند.
در نهایت همانطور که عرض کردم، سیستم حکومتی از نگاەِ اهل سنت باید منتخب اکثریت مردم باشد.
سؤال ۳
بر اساس سوال قبل، شما آیندهی دین و مذهب را در ایران چگونه می بینید؟
جواب:
اول عرض کنم که دین و مذهب، با هم تفاوت بنیادین دارند. دین یعنی متن و نصوص قرآن و احادیث حضرت محمد مصطفی – صلی الله علیه و آله و سلم –
اما مذهب یعنی فهم و برداشت علمای دین از قرآن و حدیث آن هم برای زمان و مکان خود.
دین کامل است و می توان و باید برای همهی زمانها و مکانها قوانین و مقررات مناسب را از آن استخراج نمود .
آنچه مردم از آن دلخور و ناراحت هستند، در واقع مذهب است. مذهبی که آلت دست روحانیون و حکامِ قرار گرفته و زمان مکان را نمی شناسد! و در واقع عامل تبعیض و تفرق و دوری مردم از هم شده است.
به نظر من، عموم مردم دیندار هستند و دیندار باقی خواهند ماند. اما می خواهند محدودیتهای مذهبی را که در واقع دست ساختهی روحانیون و مراجع تقلید است و درخدمتِ قشر و طبقەی خاص؛ کنار بزنند.
سؤال ۴
جناب کاک حسن، شما در طول سال های فعالیتتان، بسیار از جامعهی اهل سنت ایران دفاع کردید و از مشکلات آنها گفتهاید. در شرایط کنونی جامعه ایران، وضعیتِ اهل سنت را چطور میبینید؟
جواب:
اهل سنت ایران با جمعیت ۲۵ تا ۳۰ میلیونی، از ابتدای انقلاب ۵۷ مورد ظلم و ستم واقع شدهاند. بسیاری از بزرگان اهل سنت زندانی و یا شهید شدند. دخالت غیرقانونی و ظالمانهی حکومت و روحانیت تشیع در همهی امور اهل سنت، آنان را در شرایط بسیار سختی قرار داده است.
اهل سنت اجازەی هیچگونه دخالتی در ادارهی کشور نداشته و ندارند. در این ایام، علمای اهل سنت، با تمام توان، حمایت و همراهی و همدلی خود را با خواستهای مشروع و قانونی مردم اعلام کرده اند لذا آنان در میان اکثریت مردم، مقبول و محبوب هستند.در چنین شرایطی
اکنون در شهرها و روستاهای اهل سنت، شاهد ساختهشدن مساجد جدید و برقراری نمازهای جمعهی متعدد هستیم.
بر این اساس، امید میرود اهل سنت به حقوق تضییع شدهی خود دست یابد و نقش موثرتری را در جامعهی ایرانی ایفا نماید.
سؤال ۵
به عنوان سوال آخر، راهکار عبور از شرایط کنونی از نظر شما چیست؟
جواب:
اول عرض کنم که اعتراضات مردم ایران تمام نشده است. با توجه به سرکوب شدید حکومت، مردم نوع اعتراض را تغییر داده و بیشتر به نافرمانی مدنی روی آوردهاند. مقابله با حجاب اجباری و یا عدم همراهی با نمادها و خواستهای حکومت، از مصادیق این نافرمانی مدنی است.
در واقع شرایط کنونی، آتش زیر خاکستر است و ممکن است با هر بهانه و یا جرقهای، این آتش شعلهور بشود.
پس همانطور که علما و رهبران اهل سنت ایران، در بیانیه ها و سخنرانیهای متعدد اعلام کردهاند، تنها راه برون رفت از وضعیت کنونی، تن دادن به خواست عموم مردم و مراجعه به آرای آنان در قالب یک رفراندوم آزاد است.
امید است حاکمیت با عقلانیت، با خواست مردم برخورد کرده و در مسیر درست و صحیح گام بردارد. در گام نخست همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد نموده و سپس به خواست عمومی مردم گردن نهد.