اهل سنتایرانسیاسیگزارش و تحلیل

چرا زاهدان موی دماغ جمهوری اسلامی شده است؟

 

شبکه‌ی جهانی کلمه: با کمی سرد شدن تنور خیزش سراسری در ایران، شهر زاهدان همچنان قلب تپنده‌ی این اعتراضات است که نمی‌گذارد از جریان بایستد. جمعه‌ها هزاران بلوچ پس از شنیدن خطبه‌های مولوی عبدالحمید به خیابان‌ها آمده و شعارهای سرنگونی رژیم سر می‌دهند. اما به‌راستی چرا آتش اعتراضات در زاهدان فروکش نخواهد کرد و تپش اعتراضات در این شهر باز نمی‌ایستد؟

نکته‌ی اول: ظلم و فساد و استبداد رژیم حاکم بر ایران جامعه‌ی شیعه‌زاده را از دین، نماز، مسجد و هر آنچه به اسلام مرتبط می‌سازد متنفر کرده است؛ لذا مردم علاقه‌ای به حضور در نمازهای جمعه و جماعت ندارند، اما اهل سنت ایران از آنجایی که آلوده به استبداد نشدند همچنان به باورهای دینی و شعایر مذهبی خود علاقمند هستند و نمازهای جمعه را هر هفته باشکوه‌تر برگزار می‌کنند. نماز جمعه فرصت تجمع هفتگی مردم سنی‌مذهب است، فرصتی که از سویی در دیگر شهرها وجود ندارد و از سوی دیگر حکومت قادر به ممانعت از آن نیست.

نکته‌ی دوم: بافت قبیله‌ای جامعه‌ی بلوچستان تأثیر زیادی بر اتحاد و همبستگی مردم این استان داشته است، گرچه حکومت سال‌ها تلاش نموده سران طوایف را به جان هم بیندازد و آتش اختلاف را میان آن‌ها فروزان کند اما درایت بزرگان این استان از جمله شخص مولوی عبدالحمید همه‌ی نقشه‌های شوم رژیم را بر باد داده است.

نکته‌ی سوم: داشتن مرکزیت با محور مسجد مکی و شخص مولوی عبدالحمید؛ مولانا عبدالحمید اسماعیل‌زهی امام جمعه‌ی اهل سنت زاهدان سال‌هاست که بعنوان پدر معنوی مردم بلوچ شناخته می‌شود و مردم بلوچ از هر ایل و طایفه‌ای احترام ویژه‌ای به وی‌ می‌گذارند و از او فرمانبرداری کامل دارند. از سوی دیگر مولانا عبدالحمید با توجه به تحصیلاتش در پاکستان از اعتبار و آوازه‌ی ویژه‌ای در میان مردم مسلمان این کشور نیز برخوردار است. نکته‌ی دیگر اینکه ایشان عضو چندین مجمع و تشکل اسلامی بین المللی است و همین خود رژیم را در برخورد با وی دچار سردرگمی کرده است.

اگر خامنه‌ای می‌گوید «مولانا را دستگیر نکنید و او را بی‌آبرو کنید» نشان از عجز و ناتوانی و استیصال او دارد؛ چرا که دیکتاتور حاکم بر ایران تاکنون کوچک ترین انتقادی از رژیمش را از سوی هیچ شخصیتی بر نتابیده و با همه‌ی مخالفانش برخورد فیزیکی کرده است؛ داستان قتل‌های زنجیره‌ای بر کسی پوشیده نیست.

عناصر رژیم و ارتش سایبری آن تلاش‌ کردند از حمایت مولانا عبدالحمید از طالبان برای تخریب شخصیت وی استفاده کنند، اما با انتقاد مولانا عبدالحمید از طالبان بخاطر جلوگیری از تحصیلات زنان، و اظهار ندامت وی از آن پشتیبانی، تیرشان به سنگ خورد و به اهداف خود نرسیدند.

نکته‌ی چهارم: رژیم ولایت فقیه سال‌ها تلاش کرده مانع از ارتباط میان شهروندان مناطق مختلف کشور با شهر زاهدان شود و سخت‌گیری‌های زیادی را در ورودی‌های این شهر اعمال کرده، و در شبکه‌های رژیم همواره مردم این استان عده‌ای قاچاق‌چی، آدمکش و راهزن معرفی شدند اما امروز همه‌ی مردم ایران جمعه‌ها چشمشان به مردم زاهدان است تا با تظاهرات پرشور خود جانی دیگر به خیزش سراسری ملت ایران دهند.

جمعه‌ها شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان خارج از کشور خطبه‌های مولانا عبدالحمید را پوشش می‌دهند و میلیون‌ها ایرانی که در عمرشان به مسجد نرفته و تا قبل از این اعتراضات از اسلام و مسجد متنفر بوده‌اند منتظر خطبه‌های مولانا عبدالحمید می‌نشیدند تا روح اعتراضشان را تازه کند.

آنچه پرواضح است که زاهدان و بلوچستان بطور عمومی بخاطر تمسک به باورهای مذهبی و حضور پرشور در تجمع هفتگی نمازجمعه، و داشتن اتحاد و همدلی، و جمع شدن حول محور مکی به رهبریت مولانا عبدالحمید موی دماغ جمهوری اسلامی شده و قدرت تصمیم‌گیری را از آخوندهای تهران گرفته است.

? سعید احمدی

دکمه بازگشت به بالا