
#آرش_صالحی
“✍️احمدخمینی” فرزند “روح الله خمینی” در روز ۲۵ اسفند ۱۳۷۳ تقریبا ۴ سال بعد از مرگ پدرش به طور ناگهانی و بدون هیچ سابقه بیماری و یا بستری درگذشت، دقیقا همان روزِ انتشار آخرين مصاحبه به شدت انتقادیاش به کما می رود و پس از ۴روز در کما بودن فوت می کند! علت مرگ ناگهانی او از سوی رسانه های جمهوری اسلامی، سکته قلبی و مغزی اعلام شد.
✍️همزمان، بیت “علی خامنه ای” توسط مداحان و روضه خوان ها شایعاتی را مبنی بر اعتیاد احمد خمینی بر زبانها انداخت، در این شایعات چنین گفته می شد که سید احمد خمینی بخاطر زیاده روی در مصرف مواد مخدر جانش را از دست داده است. با این که شواهدی مبنی بر اعتیاد “احمد خمینی” به مواد مخدر وجود دارد، اما سوء مصرف مواد مخدر علت مرگ او نبود، در خصوص مرگش باید گفت، حقیقت این بود که “احمد خمینی” یکی از قربانیان قتل های زنجیره ای بود، او راز بر ملا می کرد و از دید “علی خامنه ای” و رفیقش، او باید ساکت می شد!
“✍️احمد خمینی” از اوضاع پیش آمده در کشور ناراضی بود، او از کرده های خودش دچار عذاب وجدان شده بود و در اواخر عمرش مصاحبه های تندی بر علیه سران وقت نظام انجام می داد و در جمع های خصوصی رازها برملا می کرد، او در جمع های خصوصی از دست داشتن “علی خامنه ای” و “اکبر هاشمی رفسنجانی” در جنایات بزرگ می گفت. احمد خمینی از اینکه سالها توسط این دو رفیق به بازی گرفته شده بود، شدیدا ناراحت و پشیمان بود! او اواخر عمر دائماً به بیت “حسینعلی منتظری” رفت و آمد می کرد و از وی بخاطر ظلمی که در حقش روا داشته بود، دلجویی می کرد.
✍️احمد خمينی صندوقچه اسرار ناگفته روابط بیت “روح الله خمینی” بود، او دوران تبعيد پدرش را بيشتر در قم و لبنان سپری کرد. در این مدت، او چند دفعه برای ديدار با والدينش به عراق رفت. رسانه های جمهوری اسلامی چنین عنوان می کنند که او به صورت قاچاق به عراق رفت و آمد می نموده، در حالی که طبق اسناد “ساواک” او از مبادی قانونی به عراق می رفته و گذرنامه و مجوز سفر او با وساطت “امير عباس هويدا” صادر می شده است.
✍️احمد خمينی چه پیش از انقلاب۵۷ و چه پس از آن به منظور ديدار با اعضای خاندان صدر که خانواده همسرش بودند، سفرهای متعدد و گاهاً طولانی مدت به لبنان انجام می داد. از سویی او باید در چهارچوب تئوری پدرش، خود را به ظاهر دلسوز مردم فلسطین نشان می داد. احمد خمینی در اوج جنبشهای چريکی اعراب عليه اسرائيل، بارها به لبنان سفر نمود، آن سفرها فرصت مناسبی جهت آموزش ابتدایی فعالیت مسلحانه و چگونگی کار با سلاح برای او بود.
✍️اما از آبان ۱۳۵۶ و پس از درگذشت برادر بزرگتر، “احمد خمینی” به طور دائم در نجف مستقر شد، او جانشين “مصطفی خمينی” در اداره دفتر پدرش گردید. جایگاه با اهمیتی که تا آخر عمر روحالله خمينی بر عهده احمد باقی ماند.
“✍️روح الله خمینی” در فرانسه بسیار تلاش می نمود تا زیرکانه با بها دادن به انقلابیون غیر آخوند، خود را در رسانه های جهان فردی دموکراسی خواه جلوه دهد، از این رو اطرافيان روح الله خمينی در نوفل لوشاتو را بيشتر نيروهای موسوم به “ملی مذهبی” تشکيل میدادند. ابراهيم يزدی، ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده، مشاورانی بودند که آن روزها از طرف “روح الله خمینی” با رسانهها و ماموران دولتهای غربی ارتباط میگرفتند و مذاکره میکردند. احمد خمينی با اين افراد رابطه نزديکی داشت و نقش رابط پدرش با این افراد را بر عهده داشت.
✍️حدود یک سال پس از انقلاب۵۷ و در مراسم چهلمين روز درگذشت “محمود طالقانی” احمد خمينی در کنار “مسعود رجوی”(رهبر مجاهدین خلق) می ایستد، سخنرانی میکند و به شدت میگريد. “مسعود رجوی” او را در آغوش میکشد و به او آرامش می دهد. چند هفته بعد، اگرچه خودش را از برنامهريزی برای اشغال سفارت آمريکا بیاطلاع نشان میدهد اما با حضور در سفارت اشغال شده، عملاً از کار مهاجمین موسوم به “دانشجويان مسلمان پيرو خط امام” دفاع میکند.
“✍️روحالله خمينی” به صراحت گفته است که طی شکايتهايی که در خصوص شکنجه و اعدام بی دلیل زندانیان، از “اسدالله لاجوردی” میشد، هيچ کس به اندازه پسرش احمد، از دادستان سابق دفاع نمیکرد و ریاست او را بر “سازمان زندانهای کل کشور” لازم و برکناری او را فاجعه میدانست!
✍️ “احمد خمينی” همچنين از سوی “حسینعلی منتظری”(قائممقام معزول روح الله خمینی) به عنوان یکی از مقصرین اصلی اعدام گسترده زندانيان سياسی در سال ۱۳۶۷ معرفی شد. “حسینعلی منتظری” گفته است که نامه دستور اعدام تمامی زندانيان سیاسی، توسط “احمد خمینی” جعل شده و به خط پسر “روحالله خمينی” بوده نه خود او!
“✍️مجید انصاری” از نزدیکان بیت خمینی می گوید:
سال ۶۶ خمینی حمله قلبی دومی داشت که بسیاری از مردم مطلع نشدند و پزشکان وی توصیه کردند، او را از اخبار استرسدار دور نگه دارند و کار وی سبک شود. بر همین اساس، احمد خمینی برنامهریزی جدیدی کرد و برخی نامه ها و اخبار را به خمینی نمی رساند.
“✍️محسن سازگارا”(معاون وزیر صنایع دولت محمدعلی رجايی،دومین رئیس جمهور ایران) میگويد: هدف پسر خمینی در آن هنگام، محکم کردن جای خود به عنوان رهبر آينده پس از درگذشت پدرش بود، در سالهای ۶۶ و ۶۷ بنده و خيلیهای ديگر مثل من نمیدانستيم که خمينی سرطان دارد ولی احمد میدانست و به نظر من به سرعت داشت برای خودش بساط رهبری درست میکرد، اميدوار بود که با مهرهچينی، بتواند رقبا را از ميدان به در کند، تا بعد از پدرش قدرت در بيت او بماند، يا دستکم شورای رهبری باشد که او هم در آن باشد. مثلا “عبدالله نوری” را به عنوان نماينده روح الله خمینی به سپاه فرستاد، جاهای ديگر هم همينطور. پای همين کار هم “منتظری” را زدند و هم کشتار زندانيان سياسی در سال ۶۷ را خلق کردند.
✍️اما سوال این است: اگر احمد خمينی تا اين اندازه به دنبال جانشينی پدرش بود، چرا بلافاصله پس از انتخاب علی خامنهای به عنوان دومين رهبر جمهوری اسلامی، از او حمايت نمود؟
✍️محسن سازگارا در پاسخ به این سوال میگويد: خمينی از نظر نقشه پسرش زود مرد. شايد اگر دو سال ديگر زنده میماند، احمد به قدر کافی جای پايش را محکم کرده بود و آدمهای خود را در جاهای مختلف چيده بود. اما آن هنگام زوری نداشت و وقتی هم فهميد شورايی شدن رهبری هم رای نمیآورد،(بازی) عوض شد.
✍️احمد خمينی پس از مرگ پدرش و در جلسه مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب جانشين او، خاطرهای از روحالله خمينی نقل می کند که از نظر مثبت رهبر نخست به جانشينی علی خامنهای حکايت داشت. “خامنه ای” هم پس از نشستن بر جایگاه رهبری، او را به عنوان عضو شورای عالی امنيت ملی، مجمع تشخيص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب کرد.
✍️اما جايگاه احمد خمينی در جمهوری اسلامی پس از مرگ پدرش، هرگز مانند قبل نشد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از ۱۹ خرداد ۱۳۶۹ نقل میکند که چگونه رهبر جديد به خواسته پسر رهبر سابق بیتوجهی میکند، او می نویسد: شب با احمدآقا مهمان رهبری بوديم، تصميمات شورای امنيت مطرح شد و به تصويب رهبری رسيد، احمدآقا پيشنهاد کرد نماز جمعه تهران در مرقد امام اقامه شود که جز در مناسبتهای خاص، پذيرفته نشد.
✍️” احمد خمينی” بعد از مدتی به جايی پرت در بيابانهای مابين تهران و قم میرود و به کشاورزی و باغداری مشغول میشود. آنجا “دشت احمد” نام میگيرد. در واقع “دشت احمد” ده ها هکتار زمین و چاه آب بود که توسط رژیم به “احمد خمینی” واگذار شده بود. او در دوسال آخر عمرش معمولا در جلسات شورایعالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت و شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت نمی کرد.
✍️به باور بسیاری از کارشناسان، احمد خمینی به صورتی دیر هنگام متوجه شده بود که علی خامنه ای و اکبر رفسنجانی چه کلاه بزرگی سرش گذاشته بودند و از طریق او، به صورت ناحق به قدرت رسیدند. احمد خمینی در اواخر عمرش بارها از سران نظام، سپاه، وزارت اطلاعات و بسیاری از نهادهای انقلابی انتقاد شدید نمود.
✍️درست ساعاتی پس از آنکه آخرين مصاحبه “احمد خمينی” منتشر میشود، پس از مصرف قرص هایش به کما می رود. او در گفتوگو با هفتهنامه اميد با انتقاد از “گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و موسسات دولتی و اتخاذ تصميمات نابخردانه درباره ذخاير ارزی مملکت” ريشه اين مشکلات را مسئولان تراز اول کشور عنوان میکند.
✍️او در آن مصاحبه می گوید: چرا همه مشکلات و نارسايیها را به گردن آمريکا و ديگران میاندازيم. آيا اختلاس از بيتالمال نيز به آمريکا مربوط میشود؟
✍️در همان روزی که اين مصاحبه منتشر میشود، احمد خمينی به کما می رود و به بيمارستان منتقل میشود. او چهار روز بعد فوت میکند!
“✍️هاشمی رفسنجانی” در خصوص آخرین روزهای زندگی احمد خمینی به نقل از همسر احمد خمینی می نویسد: دیشب تا ساعت دو و نیم بامداد حالشان طبیعی بوده و بعد خوابیده است. از ساعت دوازدہ تا دوونیم در منزل جواد(برادرخانمش) بوده و تا ساعت شش بامداد مطابق معمول خواب بوده و خرخر میکرده و ساعت هشت صبح که به سراغش رفتیم، کنار تخت دمرو افتاده و استفراغ کرده و از هوش رفته بوده.
✍️عمادالدين باقی، نويسندهای که در حوزه قتلهای زنجيرهای در ايران تحقيق کرده است، می گوید: سالها پس از مرگ احمد خمينی، محمد نیازی، رئيس وقت سازمان قضايی نيروهای مسلح، به حسن خمينی(پسر احمد) گفته بود که “سعيد امامی” معاون سابق وزارت اطلاعات، علاوه بر قتل روشنفکران و نويسندگان، به قتل “احمد خمينی” نيز اعتراف کرده است.
✍️بعدها “حسن خمینی” پسر احمد نیز، اصالت سخنان “عمادالدین باقی” در خصوص قتل پدرش را تایید کرد.
✍️در ۱۰ دی ۱۳۷۷ و در ادامه قتلهای سياسی جمهوری اسلامی، “جمشيد پرتوی” متخصص قلب و پزشک مخصوص احمد خمينی نيز در منزلاش به قتل میرسد!
“✍️سعيد امامی”(معاون وقت وزارت اطلاعات) در بازجويیهای خود میگويد: چرا علت اقدامات من را از وزير اطلاعات “علی فلاحيان” نمیپرسيد؟ من احمد خمينی را به دستور مستقيم او و به فتوای “آيتالله خوشوقت” کشتم!(عزیزالله خوشوت، پدر زن مصطفی خامنه ای، پسر علی خامنه ای است)
✍️سعید امامی در اعترافاتش که بلافاصله بر پرونده اش مهر فوق محرمانه خورد می گوید: وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند. آن را ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفتوآمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متاسفانه احمد به راه یکطرفه ای وارد شده بود که برگشت نداشت.
“✍️سعید امامی” اعتراف می کند: وقتی دستور حذف احمد را آقای “فلاحیان”(وزیر اطلاعات وقت) به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد، همراه با آقای فلاحیان به دیدار “آیتالله مصباح یزدی” رفتیم، آقایان “محسنی اژهای” و “بادامچیان” هم آنجا بودند البته بعدا حاج آقا “خوشوقت” هم از بیت رهبری آمدند و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد.
✍️سعید امامی همچنین گفته است: از آنجا که سید احمد خمینی قرص های مختلفی مصرف می کرد یافتن وسیله ای جهت از پای در آوردن او کار سختی نبود. با شناسایی داروهای او ترتیبی داده شد که یکی از قرصهای او عوض شود و یک قرص با همان شکل و شمایل اما با دوز بالا و کشنده در میان قوطی قرص او قرار گیرد . در شب حادثه مقتول مثل همیشه قرص های خود را خورده و آرام خوابید و دیگر بیدار نشد.
✍️سعید امامی در اعترافاتش می گوید: پس از مرگ او، علیرغم اصرار همسرش نگذاشتیم پزشک قانونی دلایل مرگش را پیگیری کند و به همان اعلامیه تیم پزشکی اکتفا شد.
✍️ با وجود این که “هاشمی رفسنجانی” در خاطراتش زیرکانه خود را از ماجرای قتل “احمد خمینی” بی اطلاع وانمود می کند، اما آنچه از شواهد پیداست، پس از مرگ خمینی هر دو نفری که در جمهوری اسلامی بر سر قدرت بودند(رفسنجانی و خامنه ای) از افشاگری های “احمد خمینی” در خطر بودند، در نتیجه تصمیم به قتل احمد خمینی گرفتند. بدین ترتیب با گوشه چشم رهبر جمهوری اسلامی، فتوای شرعی قتل احمد خمینی توسط “محمدتقی مصباح یزدی” و “عزیزالله خوشوقت” صادر شد.