
اجلال قوامی
پس از چند دهه رنج سیاست ورزی و پیشاهنگی در تحولات امروز جنبش دانشجوبی به سوی یک دگرگونی در سازمان و سلوک خود آغوش گشوده است.تحول و پوست اندازی این جنبش داستان پنهان و رمزآلودی است که به چند زبان روایت شده است و نغمه های این تحول را از فصلی به فصل دیگر احساس می کنیم.
سیر و سلوک جدید جنبش دانشجویی هیچ شباهتی به گذشته آن ندارد و در تمنای کسب یک هویت جدید است.این نسل جدید نه تنها سخنی از تایید و تکرار راه و روش اسلاف خویش بر زبان نیاورده بلکه آشکارا نسبت به هویت پیشین خود عصیان کرده است و امروز جنبش دانشجویی راه را به گونه ای دیگر آغاز کرده است و از شعارهای گذشته روی برتافته است.
جنبش دانشجویی هر چند در دهه اول انقلاب با قدرت پیوستگی داشت و ماهیتی ایدئولوژیک و خصلتی رادیکالی داشت و عامل تصفیه در دانشگاه ها شد اما بعدها موجخود انتقادی از خویشتن آغاز شد و به یک بازاندیشی و تجدید نظر در روش ها و اندیشه های خود دست زد.با پایان دوره موسوم به اصلاحات و حوادث بعد از آن جنبش دانشجویی در نقطه سرنوشت سازی از حیات خود قرار گرفت.
وداع با انقلاب،آشتی با دموکراسی و حقوق بشر مهر پایانی بود بر آرمان های انقلابی این جنبش.جنبش دانشجویی اکنون گفتمان دموکراتیک و خشونت پرهیزی را چراغ راه آینده خود دانسته و بر این منهج مانده است.هر چند در این سالها دیگر نشانی از تحرک و پویایی این جنبش به چشم نمی آید اما جنبش دانشجویی با تیغ تیز نقد گذشته خود را به چالش کشید و بر شعارهای پیشین پرتو نقد و تردید افکند و در راهی قدم گذاشته است که دیگر در گرداب خشونت و حذف رفیب قدم نمی گذارد و به نقادی قدرت و دیده بانی جامعه مدنی را برگزیده است.
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه شبکه جهانی کلمه نیست.
مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است.